سطر هفتم

سطر هفتم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

حتی فراموش می‌کنی که داشتی راه می‌رفتی *

پنجشنبه, ۱ مهر ۱۳۹۵، ۱۲:۵۶ ق.ظ

زنگ زده و می‎گوید نبینم ناراحت باشی. غصه بخوری. قدغن می‎کنم که ناراحت باشی و... می‎دانم که از خودش شاکی‎ست که این‎جا نیست. بغض می‎کنم وقتی سعی می‎کند دلداری‎ام بدهد، و این خاصیت دلداری شنیدن است، لوس می‎شوی ناخودآگاه، حتا اگر اوضاع آن‎قدرها که فکر می‎کند بحرانی نباشد، در خودت جمع می‎شوی، بغض می‎کنی حتا اگر تا قبلش بغضی نداشته باشی، برای خودت دل می‎سوزانی، جمع‎تر می‎شوی و بغض شدیدتر، ولی، دلم می‎خواهد بداند، در برابر روزهای تلخی که امسال از سر گذراندم، این یکی شبیه زنگ تفریح بوده! خاصیت روزهای سخت این است که مثل پولاد آبدیده‎ات می‎کنند. آنقدر که روزهایی مثل این روزهای اخیر، شوخی به نظر می‎رسند... می‎گذرند، اگر چه کمی، فقط کمی، به سختی.

 

* حسین نوروزی


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۰۱
لیلی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی