حتی فراموش میکنی که داشتی راه میرفتی *
پنجشنبه, ۱ مهر ۱۳۹۵، ۱۲:۵۶ ق.ظ
زنگ زده و میگوید نبینم ناراحت باشی. غصه بخوری. قدغن میکنم که ناراحت باشی و... میدانم که از خودش شاکیست که اینجا نیست. بغض میکنم وقتی سعی میکند دلداریام بدهد، و این خاصیت دلداری شنیدن است، لوس میشوی ناخودآگاه، حتا اگر اوضاع آنقدرها که فکر میکند بحرانی نباشد، در خودت جمع میشوی، بغض میکنی حتا اگر تا قبلش بغضی نداشته باشی، برای خودت دل میسوزانی، جمعتر میشوی و بغض شدیدتر، ولی، دلم میخواهد بداند، در برابر روزهای تلخی که امسال از سر گذراندم، این یکی شبیه زنگ تفریح بوده! خاصیت روزهای سخت این است که مثل پولاد آبدیدهات میکنند. آنقدر که روزهایی مثل این روزهای اخیر، شوخی به نظر میرسند... میگذرند، اگر چه کمی، فقط کمی، به سختی.
* حسین نوروزی
۹۵/۰۷/۰۱