سطر هفتم

سطر هفتم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۸ ثبت شده است

.

نظام پساتوتالیتر با خواسته‌هایش فرد را گام‌به‌گام و در پوششِ ایدئولوژی دنبال می‌کند. به همین دلیل زندگی در این نظام آکنده از فریبکاری و دروغ است. قدرتِ بوروکراسی، قدرت خلق نام می‌گیرد، به نام طبقه‌ی کارگر، کارگران به بندگی می‌افتند؛ تحقیرِ کاملِ فرد، آزادی واقعی قلمداد می‌شود، محروم‌کردن از اطلاعات را، دسترسی به اطلاعات می‌نامند، دستکاری و جهت‌دادن به افکار عمومی را، نظارت مردم بر قدرت می‌خوانند، خودسریِ قدرت را احترام به نظام قضایی، سرکوبِ فرهنگ را تعالی آن، گسترش حوزه‌ی نفوذ امپریالیستی را حمایت از ستمدیدگان، نبود آزادی بیان را عالی‌ترین شکل آزادی، مسخره‌بازی انتخاباتی را بالاترین نوع دموکراسی، ممنوعیت استقلال اندیشه را علمی‌ترین جهان‌بینی، و اشغال کشور دیگر را کمک برادرانه می‌نامند. حاکمیت گرفتار دروغ‌بافی‌های خویش می‌شود و به همین دلیل، باید تاریخ گذشته را به طور مداوم جعل کند، او حال را جعل می‌کند، آینده را جعل می‌کند. داده‌های آماری را جعل می‌کند. وانمود می‌کند که دستگاه پلیسی بسیار نیرومندی ندارد، به رعایت حقوق بشر تظاهر می‌کند. مدعی است که کسی را سرکوب نمی‌کند. وانمود می‌کند که از هیچ‌کس هراسی ندارد. تظاهر به عدم تظاهر می‌کند.

اما فرد مجبور نیست همه‌ی این فریبکاری‌ها را باور کند. اما باید چنین وانمود کند که به این بازی‌ها باور دارد و یا دست‌کم، ساکت باشد و تحمل کند و خود را با گردانندگانِ بازی موافق نشان دهد.

امّا این کار او را به زندگی کردن در دروغ وامی‌دارد.

او مجبور نیست دروغ را بپذیرد. کافی است که بپذیرد با دروغ و در دروغ زندگی کند. او با این کار، نظام را تقویت می‌کند، نظام را تکمیل می‌کند، آن را می‌سازد، او، اینک نظام است.

 

قدرت بی‌قدرتان ـ واسلاو هاول

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۸ ، ۱۵:۳۷
لیلی

.

ابعاد واقعی آسیب‌هایی که اختناق به تئاتر و سینما زده و خواهد زد، این فعالیت‌هایی که نقش و اهمیت ویژه‌ای در برانگیختن جامعه دارند، چگونه می‌توان بازشناخت؟ خلاء فزاینده در عرصه‌ی علوم انسانی، تئوری و پژوهش در علوم اجتماعی، در درازمدت چه پیامدهایی خواهد داشت؟ چه کسی جرئت دارد پیامد قطع قهری روندهایی را که در درازمدت، به کسب شناخت در زمینه‌ِی هستی‌شناسی، اخلاقی و تاریخی می‌انجامد محاسبه کند؛ شناختی که به دسترسی داشتن به منابع و تقابل آزادانه‌ِی افکار در جریان تحقیق وابسته است؟ خلاصه، چه کسی می‌تواند عواقب عدم امکان گردش آزادانه‌ِی اطلاعات، فکر، شناخت، ارزش‌ها و هرگونه اعلام موضع علنی را بسنجد؟ پرسش کلی این است: این اخته‌کردنِ فرهنگ، فردا ملت را تا چه میزانی در ژرفای ناتوانی اخلاقی و روحی فرو خواهد برد؟ بیم آن دارم که این عواقبِ زیان‌بار اجتماعی، سال‌ها بیش از منافع سیاسی مشخص کسانی که سبب‌ساز آن بوده‌اند دوام آورد. در این صورت، بار مسئولیت تاریخی کسانی که آینده‌ِی معنوی ملت را قربانی ماندن بر سر قدرت کرده‌اند، بس گران خواهد بود.

 

از نامه‌ی سرگشاده‌ی واسلا هاول به گوستاو هوساک دبیرکل حزب کمونیسم چکسلواکی (سال 1975)

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۸ ، ۱۴:۱۷
لیلی

شاهرخ مسکوب سی‌وپنج سال پیش نوشته بود «چقدر زنده بودن شرم‌آور است.».

حسِ‌ حالای خیلی از ماها. به دلیلی مشابه.

 

* هوشنگ ابتهاج مثنوی مرثیه

۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۸ ، ۱۵:۰۳
لیلی