سطر هفتم

سطر هفتم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

Big Little Lies

يكشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۴۷ ق.ظ

من همونی‌ام که تا چند سال پیش به شدت در مقابل سریال دیدن مقاومت می‌کردم و مثلا سالی، دو سالی، سدهای مقاومتم می‌شکست و سریالی می‌دیدم. تا جایی که حضورذهن دارم فرندز، لاست، پریزون برک و 24 اون سدشکن‌ها بودند قبل از این‌که مقاومتِ من بشکنه و موج سریال‌بینی یواش یواش از راه برسه و الان در شرایطی باشم که هم‌زمان ده سریال خارجی رو تماشا می‌کنم (در کنار سریال‌های ایرانی در حال پخش در شبکه‌ی نمایش خانوادگی که تماشای اون‌ها بیشتر شده یک سنت دورهمی خانوادگی).

با خودم قرار گذاشتم که در مورد سریال‌ها بعد از پایانشون یا پایان یک فصل صحبت کنم، مگر این‌که نتوانم در مقابلِ نوشتن در موردشون مقاومت کنم. (این پست پر شده از کلمه‌ی «مقاومت»!)

آخرین سریالی که تمام کردم و تماشای اون رو توصیه می‌کنم و احتمالا همه‌ی سریال‌بین‌ها تماشاش کردند، مینی‌سریال بیگ لیتل لایز هست محصول سال 2017 شبکه HBO هست که فصل دومش هم در حال ساخته. سریال هفت قسمت هست و پیش از تعطیلاتِ هفته‌ی قبل، در عرض دو شب (روز کاری) تمومش کردم. امروز که به یکی توصیه‌ش کردم و پرسید: جنائیه؟ مجبور شدم چند جمله‌ای در موردش توضیح بدم و متوجه شدم که مدلِ ساختار سریال شبیه رمانی که به شدت دوستش دارم «خدای چیزهای کوچک» هست (البته قیاس مع‌الفارغ). از اون‌ها که در شروع قصه می‌دونی فاجعه‌ای اتفاق افتاده، بدون این‌که دقیقا ماهیتش رو بدونی و همان‌طور که قصه پیش می‌ره، مثل کنار زدنِ لایه‌های پیاز به مرکز ماجرا نزدیک می‌شی؛ به ماهیت فاجعه و دلایلش. البته، قصد ندارم فاجعه و قصه‌ی خدای چیزهای کوچک رو با دروغ‌های بزرگ کوچک مقایسه کنم. می‌تونم بگم ساختار این سریال شکلِ خیلی ساده‌تر ساختارِ اون رمان هست.

همین دیگه، مدت‌هاست که در مورد فیلم یا کتاب ننوشتم و نمی‌تونم بیشتر از این حرف‌های کلی چیزی بنویسم! فقط این‌که اگر ندیدیش، ببینیدش.


پ. ن.: آرزو می‌کنم بی‌حوصله و شلخته‌نویسیم زودتر درمان بشه.


بعدانوشت:


اون ده تای دیگه:

  • 1.     11.22.63
  • 2.     13 Reason Why
  • سیزن اول
  • 3.     Babylon Berlin
  • سیزن دوم
  • 4.     Friends
  • تکرار واقعا نمی‌دونم چندم! سیزن دوم. و چون حتا به چشم سریال نگاهش نمی‌کنم و نگاهم بهش جور دیگه‌ایه، مثل تجدید دیدار با دوستان قدیمی، جزو اون ده تا هم نیست!
  • 5.     Grey’s Anatomy
  • سیزن سوم. واقعا جاذبه‌ی سیزن دوم یک چیز دیگه بود!
  • 6.     Poldark
  • سیزن دوم
  • 7.     Strike (C. B. Strike )
  • سیزن اول
  • 8.     Suits
  • سیزن اول
  • 9.     The Big Band Theory
  • سیزن سوم
  • 10. The Crown
  • سیزن اول
  • 11. Westworld


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۳/۲۰
لیلی

Big Little Lies

نظرات (۹)

سلام لیلی جان. چند روز پیش همینجوری فایل سریال ها رو بالا پایین میکردم که یه چیزی ببینم رسیدم به دروغ های کوچک و بزرگ به خواهرم گفتم قشنگه ببینم؟ گفت آره من دوست داشتم ولی رفتم سراغ وست ورلد. حالا که توصیه کردی حتما میبینمش :)
پاسخ:
سلام ساراجون

اتفاقا به جای قسمت هفتم وست ورلد، یهویی رفتم این رو شروع کردم و توش گیر کردم :) و حتما جاذبه‌های این یکی برام بیشتر بوده :)
سلام لیلی عزیز... من از نودهشتیا منتظر بودم که شاید... رو بخونم. نمی دونن چی شد که هیچ وقت نشد بخونمش. وقتی کانالت رو بچه ها (فکر کنم میراژ) معرفی کردن خیلی خوشحال شدم. یه جوری انگار یه حسرتی گوشه دلم مونده بود برای نخوندن شاید... خواستم بدونی ازت ممنونم که دوباره این فرصت رو دادی.
یه چیزی هم نمی دونم چرا ولی دوست دارم بهت بگم، این که نگاه سیاسی‌ات رو دوست ندارم. می‌دونی من جز اون آدم ها نیستم که بخوام بگم همه باید و مجبوری باید به یه نفر رای می‌دادن. چه بسا اصلا تفکر گروه مقابل رو هم قبول ندارم. ولی اون اوضاعی که تو کشور درست شد واقعا نابخشودنی بود از نظر من. بیشتر به خاطر این دو دستگی که الان به محض این که مثلا من حرفهای بعد از دستت رو می خونم فوری به ذهنم می رسد که: عه! این از اوناست! یا مثلاً تو‌ در مورد من فکر کنی که: عه! این از اوناست. به خاطر این شکاف خیلی بزرگ...
به هرحال این باعث نمیشه خودت رو دوست نداشته باشم و شایدت رو :)
پاسخ:
سلام
توی اولین پست کانال گفته بودم که فکر می‌کنم توی این مرحله مخاطبای اصلی شاید... اون عده‌ای باشند که یک موقعی دلشون می‌خواسته شاید... رو بخونند و به هر دلیلی نشده. خوشحالم که یکی دیگه‌شون شاید... رو پیدا کرد :)

این‌جا، و به من، هر چی که دوست دارین می‌تونین بگین. خیالتون راحت. من از انتقاد و هر چیزی ناراحت نمی‌شم. البته، احتمالا مثل اکثر آدم‌ها از بی‌انصافی چرا.
اول این‌که، من توی کانال شاید... هیچ حرفی سیاسی‌ای نزدم. زدم؟
دوم، من طرفدار تفکری (که سیاستی که طرفدارشم رو هم ساخته، بدون طرفداری مطلق از هیچ جناح و دسته‌ای) هستم که ایران رو برای همه‌ی ایرانی‌ها می‌خواد. تفکری که قهرمانِ حال حاضرش خیلی قبل از این‌ها، خیلی قبل از روشن شدن خیلی قضایا گفته بود: «پیروزی ما آن چیزی نیست که در آن کسی شکست بخورد.». و اعلام می‌کنه که نخستین ارزش اجتماعی مدنظر این تفکر دفاع از کرامتِ انسانی و حقوق بنیادین بشر فارغ از ایدئولوژی، مذهب، جنسیت، قومیت و موقعیت اجتماعی است.
می‌بینین من طرفدار این تفکرم. تفکری که «از اینا» یا «از اونا» بودن رو قبول نداره. به نظرتون تفکر قابل احترامی نیست؟
و اما شاید...
فضاش برام خاطره انگیز و دوست داشتنیه. اصلا وقتی تو خوابگاهن انگار منم اتاق کناری‌شون‌ام که همش اونجا پلاسم!
جو خیلی مودب و اصولی خانواده سارا و شایگان ها معذبم می کنه، شاید چون خودم تو همچین فضایی نبودم. حتی عمه اش هم به حرف زدن حمید تذکر داد. خلاصه خیلی باکلاسن :)))))
از آدمای قصه حمید رو بیشتر دوست داشتم فعلا و سارا، شیوا رو هم برعکس معرفی اولیه سارا که احتمالا حالا خودشم نظرش عوض شده از همون اول خوب و قابل اعتماد دیدم. آنتی قهرمان نداره داستان یا هنوز وارد نشده رو نمی دونم. ولی همین طوری بی درگیری های پر کشمکش بیشتر دوسش دارم.
و حدس دم‌دستی‌ام هم اینه که زوج سارا، سیاوشه! با این که خیلی مشتاق دونستنش هستم ولی دلم نمیاد برم از بچه هایی که خوندن بپرسم.
احتمالا خودت هم میدونی به داستانت نقد زیادی وارد نیست و فقط میشه حسن رو در موردش بگم.
شاد باشی و سلامت عزیزم

پاسخ:
و اما شاید... :)
خوشحالم که فضاش رو دوست دارین. البته من قبلا هم گفتم که برای خودِ من، قصه خیلی جذاب‌تر خواهد شد. فکر کنم فضای قصه توی خوابگاه هم بهتر بشه. البته در آینده تمرکز قصه توی خوابگاه یک کمی کم‌تر می‌شه از حالا. امیدوارم سایر فضاهای شاید... رو هم دوست داشته باشین و با خیال راحت اونجاها هم حضور داشته باشین :)

در مورد جو مودب و اصولی خانواده‌ی سارا؛ سعی کردم نشون بدم وقتی این خانواده‌های به شدت مودب و اصولی بچه‌هاشون رو می‌فرستن بیرون از خونه، چطور اجتماع به تدریج عوضشون می‌کنه. البته قرار نیست اتفاق خیلی خاصی بیفته برای سارا، ولی کم کم این تغییرات رو خواهید دید و باهاش راحت‌تر خواهید شد. :))

البته در مورد آینده‌ی شیوا توی قصه نمی‌تونم تضمینی بدم. ولی خیلی مواجه شدم با آدم‌هایی که توی برخورد و برخوردهای اول تاثیر خوبی نگذاشتن روم و بعد خیلی برام محبوب شدن. شیوا از اون آدمهاست.

آنتی قهرمان؟ بدتر از لیلی یعنی؟ :))
خانواده‌ی عموی لیلی هم کم بد نیستن. البته با تعریف لیلی.

قصه درگیری و کشمکش نخواهد داشت. کلا شاید... قصه‌ی یواشی هست، با یک سری موجِ احساسی اونم از نوع یواش. قرار نیست اتفاقات خاصی توش بیفته یا اضطراب و چیزی... خیلی ملوئه.

منم در مورد حدستون اظهارنظری نمی‌کنم. بهتره پس کامنتای پست پین‌شده بالای صفحه رو نخونین که خیلی چیزها لو می‎ره اونجا :))


شما هم شاد و سلامت باشید
هر وقت هر حرف و نقدی بود، من این‌جا هستم.
بله درسته تو کانال شاید... نگفتین و من به عنوان طرفداری که تو کانال اولتون چند ماه به امید شاید... منتظر موندم حرفاتون رو خوندم. و اصلا منظورم این نبود که کنار شاید حرف سیاسی زدین. 
نگاه و تفکری که ازش حرف زدین خیلی خوبه، ولی جدای از نظریه ها و اصول این تفکر ، چیزی که من به عنوان یه آدم نیمه مذهبی از طرف طرفدارای این تفکر باهاش مواجه شدم دقیقا مخالف همچین چیزی بوده، و به خاطر مذهب یا سبک زندگی انتخابی من به خودشون اجازه توهین و تمسخر دادن که خب با این که میگه حفظ کرامت انسانی فارغ از هرچیز دیگه مغایره. البته متوجه ام که نمیشه این رو به پای همه نوشت. ولی خواه ناخواه این دو دستگی به چشم میاد و نمیشه انکارش کرد.

اتفاقا تو نظرات پست اول وبلاگ دیدم نوشتین خطر اسپویل فورا رد شدم :))
خانواده عموی لیلی آنقدر ناخوشایند بودن برام که ترجیح دادم اصلا ندید بگیرمشون.  بازم ممنون از شاید... :)

پاسخ:
داریم در مورد یک تفکر صحبت می‌کنیم، نه طرفدارهای اون تفکر. با این دید (قضاوت یک تفکر با طرفدارهاش) من می‌تونم با فقط چند مورد از هزاران مورد قابل ذکر از مخالفانِ این تفکر از طریق معکوس ثابت کنم که چقدر این تفکری که ما طرفدارشیم، درسته. ولی من و ما نه قصد ثابت کردنِ این رو داریم (که تاریخ تا همین جاش هم راستین بودنِ این تفکر رو ثابت کرده و در آینده بیشتر هم عیان خواهد کرد) و نه من منصفانه می‌دونم یک تفکر رو با اعمالِ طرفدارانش قضاوت کنم. وقتی می‌گیم طرفدار، داریم از طرفداری صفر تا صدی صحبت می‌کنیم.

و مسئول این دودستگی کیه؟ یک بار منصفانه پیش خودمون خوبه به این موضوع فکر کنیم و جوابش رو بدیم. به خودمون.

*
توصیه‌ی من اینه، اگه از اسپویل شدن می‌ترسی، اصلا کامنتایی که اشاره به اسپویل هم نشده رو نخون! چون حتما چیزی گفته شده. ولی کلا، شاید... قصه‌ای نیست که زیاد اسپویل شدن یا نشدن توش مسئله‌ای باشه. :))
البته فراموش نکنیم که همه‌ی آدم‌های قصه از دید این دو تا دختر هجده‌ساله به ما نشون داده می‌شن. ممکنه مغرضانه نشون داده بشن! از لیلی که بعید نیست!

گفته بودم یک سری از مرزها رو باید برداشت؟ مثل مرز سریال ندیدن ؛)


 Big little lies رو پارسال دانلود کردم - در بحبوحه فصل جوایز و درو جایزه ها توسط این سریال- یه حسی در من نه خواست و نه گذاشت که قبل از خوندن کتاب ببینمش. چند فصل گذشت و ای بوک و ترجمه اش رو هم نخواستم. تا همین تابستون که کتاب زبان اصلی رو تهیه و دقیق ٣ روز پیش تموم کردم. و حالا سریال :) از بین کاراکترها، شیلین وودلی دورترین تصور من از جین هم نیست. یاغی گری ها و تندی هاش تو بازی به زن صدمه دیده ای مثل جین که ظاهر آروم اما درون آشفته ای داره شبیه نیست. مگر اینکه فیلمنامه دستخوش تغییر شده باشه ! باید ببینم.


یادم هست زمانی رو که درباره ی پاریس جشن بی کران و لذت خواندنش حرف زدیم ... و میدل مارچ و کم توجهی به این کتاب و ... چند اسم محبوب دیگه ... و حالا " خدای چیزهای کوچک "  

چی لذتی داره، این پیدا کردن و حرف زدن از دوست داشتنی مشترک - یا مشترکی دوست داشتنی :) -

تو دوران نوجوونیم عضو کتابخونه ی کوچیک شهرم بودم. بر باد رفته ، میدل مارچ ، ربکا ، زنان کوچک ، آنی در گرین گیبلز ، بی نوایان ، آرزوهای یک زن ، عطر ، ... و " خدای چیزهای کوچک " ، همه خوندنی های اون دوره هستن .

اسم هایی که به وقت جوونی دنبالشون گشتم تا کتابخونه ام رو تکمیل کنم. خدای چیزهای کوچک خیلی اذیتم کرد تا پیدا شد. -دو سال پیش چاپ سال ٨٧ رو به قیمت ٨٢٥٠ تومن آنلاین خریدم

موافقم. در عین تفاوت مضمون ، سبک و نحوه قصه گویی شبیه به هم دارن. آگاهی از وقوع فاجعه ای در آینده تو بخش ابتدایی ، زمینه سازی و گام به گام از اول پیش رفتن ، لایه برداری و رو نمایی از رازها و رسیدن به چه کسی و چرا.

پاسخ:
فکر کنم گفته بودی. من برداشتم :)) بد هم برداشتم. از اواخر سال 96 دیگه مثلِ سیلاب شده!

خب من کتاب رو نخوندم و نمی‌دونم نویسنده چی مدنظرش بود. شخصیت اصلی باید چطور باشه. ولی شیلین وودلی... نه بذار ببینی بدون پیش‌زمینه و بعد در موردش حرف بزنیم.

من خیلی خیلی خیلی خدای چیزهای کوچک رو دوست دارم و چقدر تحسینش می‌کنم. فکر می‌کنم سال 88 خوندمش و از اون موقع دیگه جرات نکردم برم سراغش. می‌ترسم نکنه به اون خوبی که توی خاطره‌ی منه نباشه. می‌ترسم اون لذتی که وقتِ خوندنش حس کردم با دوباره خونیش از بین بره و...

و چقدر عجیبه که انگار بعد از همون چاپِ 87 دیگه چاپ نشد.
البته، قیاس، قیاسِ مع‌الفارغ بود :)) خدای چیزهای کوچک برای من جزوِ محبوب‌ترین‌هاست و این فقط یک مقایسه بود از لحاظ پیش روی داستان.

از این کتابایی که اسم بردی، آرزوهای یک زن رو نخوندم.


١٠ تای دیگه :


11.22.63

. دورم از یاد و حس دیدن داستان جالبش و بازبینی شاید بخواد؟!



13 reasons why

. هوم؟ نه ... حرف برای گفتن داشت اما من چیز خاصی ندارم که بهش اضافه کنم.فکر نکنم هم که برای بار دوم به سراغش بروم و یا به کسی پیشنهاد بدهم. دست گذاشته بود روی موضوع بزرگ و مهمی و متاسفانه پرچم دارانش، کاراکترهای سطحی و سر هم بندی شده ی ناقصی بودن 


babylon berlin

. در لیست انتظار هست


Friends

. و هر سال باید دیداری دوباره داشته باشیم با فیبی ، چندلر و جویی ... مونیکا ، راس و ریچل. به همین ترتیب برای من دیدنی هستند و حتی مایک رو بیشتر از ریچل دوست دارم


Grey's Anatomy

. در لیست انتظار هست - به یاد پرستاران که شبکه یک تو نیم ساعت سر و تهش رو هم میاورد -


Poldark

. دملزا رو دوست دارم، تحولات و رُشْد شخصیتش ... دکتر اینس دوست داشتنی ... در جذاب بودن راس شکی نیست - این آدرین برودی چه کاریزمایی داشت و بی خبر بودم ، تو هابیت ریز میدیدمش :) -اما گاهی و جاهایی تو سریال اذیتم میکنه و الیزابت ، اصلا و ابدا بودنش جذبم نکرد


Strike

. در لیست انتظار هست


Suits

. به احتمال زیاد نمیبینمش


the big bang theory

. این رو هم زمان با how I met your mother و modern family شروع کردم ، ٨ یا ٩ سال پیش!... 

بالا و پایین زیادی داشته محتواش و صد در صد که در حد فرندز نیست و مثل تموم سیتکام های بعد فرندز ردپایی از کاراکترها و ماجراهاشون درِش پیدا میشه - با دوز کمتر- شلدون جذابه کمی چون تکراری نیست


.. دربین سیتکام های پسا فرندزی 2 broke girls در سطح خیلی پایین تری قرار داره اما سرگرم کننده هست - ... 

the ranch ، سیتکام سیاهی که شبیه به باقی سیتکام هایی که من دیدم نیست و کابوی پیرِ نق نقویِ جذابی داره :) 

Brooklyn nine- nineو new girl ، parks and recreatin  چند تا کمدی غیر سیتکامی سرگرم کننده


... 3 تا اسم دیگه میگم که سیتکام نیستن اما کمدی هایی گاه جدی هستند که کمتر میخندونن :

Better things و love و broad city


.... ٢ پیشنهاد - سلیقه شخصی - که زیاد دوستشون دارم ؛

The marvelous Mrs.Maisel

Mozart in the jungle 


The Crown

.جالبه ، بازی ها خوبه و فیلمنامه و طراحی لباس و صحنه و گریم و ... و بدی قصه سرایی از زندگی آدم های زنده اینه که همه چی با رودربایستی و رو نوک پایی گفته میشه . این سربسته گفتن اذیتم میکنه . یا حقیقت یک زندگی  بیان نشه یا اگر که میشه درست و کامل بیان بشه . چه بسا که کتاب ها و مقالات خواندنی تری از حکومت ادامه دار ملکه الیزابت موجوده . کاراکتر ارائه شده از چرچیل تا حدود زیادی نزدیک بود به چیزهایی که ازش خوندم.



Westworld

. در مورد این یکی با این که فصل دومش رو هم تازه تموم کردم چیزی نمینویسم. مطلب خیلی زیاده برای گفتن

پاسخ:
اول از همه این که، به دلایلی، من تقریبا همون جا هستم که 20 خرداد بودم. یعنی فرصت نکردم خیلی ببینم و هنوز توی همین سریال‌هام. توی همون سیزن حتا!

خب، یک جایی تصمیم گرفتم از سریال‌های خیلی مشهور حداقل یک سیزن ببینم و تا ببینم چی پیش می‌یاد. دوست دارم ادامه بدم یا نه، وقتی این همه گزینه روی میز هست.

11.22.63:
باورت می‌شه توی این گیر کردم؟! :)) با این که اون دوره رو دوست دارم. به تاریخ تقریبا معاصر به شدت علاقه دارم، جیمز فرانکو رو هم دوست دارم، توی این سریال گیر کردم! البته یک دلیلش هم می‌تونه این باشه که روی میزِ تماشا برای من گزینه‌های زیادی موجوده!

13 Reasons Why: هنوز همون سیزن یک هستم، ولی نیمه‌ی دومش، چون کلا فرصتِ تماشا نداشتم. سریال خوش بینی (بر وزنِ خوش‌خوان! :)) ) هست! فعلا حرفِ خاصی در موردش ندارم.

Babylon Berlin: از اون سریال‌ها و فضاهاست که من دوست دارم. برلینِ آشفته‌ی قبل از ظهور نازیسم. آشفته به معنای واقعی کلمه. فکر می‌کنم از نیمه‌ی دوم شهریور که دوباره فرصتِ فیلم دیدن پیدا کنم جزو اولین‌هایی باشه که برم سراغش.

فرندزِ عزیزِ دوست‌داشتنی که... حرفی در موردش نیست! می‌دونی تا به حال چند نفر رو معتادش کردم؟ :))

Gray's Anatomy: از اول قصدم بود فقط 5 سیزن اول رو ببینم. الان اواسطِ سیزن سه هستم (نیمه‌ی دوم) و به نظرم سیزن دو از یک و سه خیلی بهتر بوده. با چه سرعتی تماشاش کردم! پرستارانی که ما دیدیم البته که قابل مقایسه نیست، ولی اگه اصلش رو می‌دیدیم شاید می‌شد مقایسه کرد که کدوم بهتره. من روابطِ بین شخصیت‌ها رو بیشتر دوست دارم از اتفاقاتِ توی بیمارستان (این هم مثل پرستاران هر اپیسود در مورد چند تا بیمار هست که معمولا توی همون اپیسود به سرانجام می‌رسن). این هم سریالِ «خوش‌بینی» هست! :))


Poldark: خوب من فعلا سیزن دوم هستم. احتمالا تو سیزن چهارم رو هم دیدی.

Strike: معمولی. اگه دیدی در موردش حرف می‌زنیم. خب، یک سری انتظاراتی داشتم که وقتی دیدم برآورده نخواهد شد، توی ذوقم خورد :))

Suits: یک اپیسود دیدم و فعلا مونده ته لیست بدونِ اشتیاقی برای ادامه دادن. البته، بالاخره ادامه خواهم داد.

بیگ بنگ تئوری: برای سرگرمی خوب بوده. البته که هیچی فرندز نمی‌شه. فرندز کلا برای خودش جدا بمونه و بقیه بین خودشون رقابت کنن.
مرسی برای پیشنهادها. :)
مخصوصا سلیقه‌ی شخصی‌ها

The Crown: هم به همون دلایلی که فرصت نشد ببینم، فقط اپیسود اول رو دیدم. وقتی دیدم در موردش حرف می‌زنیم. باشه؟

در مورد Westworld هم همین‌طور.




    13 Reason Why

برگرفته شده از سطر هفتم (7thline.blog.ir)


    13 Reason Why

برگرفته شده از سطر هفتم (7thline.blog.ir)



یه چند تا عنوان دیگه که تو هاردم پیداکردم که کامل یا نصفه دیدمشون -اسم نگاه نکرده ها رو ننوشتم -. بعضی رو خیلی دوست داشتم و بعضی فقط جالب بودن ؛

Black mirror

Narcos

The young pope

Top of the lake

The village

The sinner

The sopranos

The leftovers

The killing

The newsroom

The fall

The handmaids tale

The Americans

The alienist 

The affair

Stranger things

Sharp objects

Shameless

Sense8

Peaky blinders

Patrick melrose

Outlander

Mr.Robot

Mindhunter

Luther

Killing eve

House of cards

Happy valley

Hannibal

Fringe 

Fargo

Downton abbey

American crime story

Anne (Netflix)

Alias grace

Crisis in six scene

Feud 

Life in squares

Little women

North & south 

Olive Kitteridge

The night of

The night manager

The white queen

The whiteprincess

Wives and daughters



اسم هایی که قبلا حرفش رو زدیم رو ننوشتم. بین اینا کدوم ها رو دیدی؟ دوست داشتی؟ یا میخوای ببینیشون.


. وقتی بعد ٢ سال نبودن یهو ظاهر بشی و شروع کنی به پر گویی و بیست سوالی :)))

 

پاسخ:

خیلی‌هاشون رو دارم (من توی چند ماه گذشته کلی سریال دانلود کردم، و همه‌شون رو با وسواس انتخاب کردم و قراره ببینمشون :)) ). ولی بذار اونایی که دیدم رو بگم:

احساس می‌کنم در مورد The newsroom صحبت کرده بودیم؟ یا نه، این مربوط به دورانِ نبودنِ تو بود؟

خیلی دوستش داشتم. تا جایی که جدیدا هی وسوسه می‌شم دوباره ببینمش. جزو سریال‌هایی بود که تقریبا بی‌وقفه دیدمش. از اونا که منتظری برسی خونه و شروع کنی به دیدنش تا دیروقت!

The Handmaids Tale   روی روی هست و مدت‌هاست توی لیستِ زودتر ببینم‌ها هست و احتمالا تا پایان شهریور شروعش می‌کنم ولی، چون کتابش رو خونده بودم زیاد انگیزه‌ای برای تماشاش ندارم. حالِ بدی داشت کتابش و حدس می‌زنم سریالش برای ماها حالِ بدتری هم خواهد داشت.

House of cards رو هم دیدم.

 

دانتون ابی رو دیدم و فقط تا سیزن 3 رو دوست داشتم. بعد از مرگِ اجباری متئو (؟) واقعا نباید ادامه‌ش می‌دادن به نظر من. به هر کی می‌خوام بگم ببینه می‌گم فقط تا 3 ببین. اونم چند دقیقه‌ی آخرِ 3 رو بی‌خیال شو!

Little women سریاله؟ ورژنِ سال 94اش رو دیدم.

North & south خیلی دوستش دارم :) اگه سریال این مدلی می‌شناسی بهم معرفی کن لطفا :) عاشقانه‌ی یواشِ مدلِ جین آستینی.

The Night Manager به توصیه‌ی خودت دیدم.

 

دوست دارم پرگویی :))

:)


ببینم و حرف بزنیم ...


خدای چیزهای کوچک ، اگر که دوباره خوندیمش ...

آره خیلی عجیب هست این نبودش! و تعداد کمی از اطرافیانم رو میشناسم که خوندنش و فقط از تو شنیدم که خیلی خیلی خیلی دوستش داری :)


آرزوهای یک زن رو خاطرم هست که بعد چند تا کار کلاسیک پشت سر همی خوندم. متفاوت بود ، چه موضوع و چه کاراکتر اصلی - جستجوگران الماس ، قدرت و  زنِ خودخواه و جاه طلبی که ضد قهرمان بود - جزو اون دسته از کتاب ها که تو مدت زمان کمی تمومش کردم و نیاز به تامل زیاد نداشت و خوش خوان بود. پرنده های خارزار رو بعد این کار خوندم - این رو هم ماجرا و داستانش جذبم کرد و نه کاراکترها ، یه زمانی خیلی دوستش داشتم . و امروز اگر که درباره بخونمش؟؟؟  -

پاسخ:
پرنده‌ی خارزار (من با توجمه‌ی فرشته (؟) طاهری خوندمش که مرغانِ شاخسارِ طرب ترجمه کرده بود عنوانش رو، برای من هم جذاب بود وقتی که دبیرستانی (یا راهنمایی) بودم خوندمش. منم قصه رو دوست داشتم بدون این‌که هیچ کدوم از شخصیت‌ها رو دوست داشته باشم. به هر حال کتابش از سریالش که بعدتر دیدم خیلی بهتر بود.
هیچ وقت هیچ وسوسه و تصمیمی به دوباره خوندنش نداشتم و ندارم. اون حجم از غم... تحملِ دوباره‌ش سخته. ضمن این‌که بعید می‌دونم حالا کتاب رو دوست داشته باشم.


من هم تو دیدن و تموم کردن یه چندتایی بدجور گیر کردم ؛ بِرِکینگ بَد ، دِکستِر ، هَند مِیدز تِیل ( فصل ٢ به مزاجم سازگار نیست ) و ...


The newsroom 

دیدم پستی که در موردش نوشتی ، قبل از من بود :) چه قدر تیز ، برنده و جذاب بود ... 


The Handmaids Tale  


فصل یک قابل تامل بود و فصل دو رو نصفه ول کردم. کتاب ترجمه ظاهرا خوبی نداره - به عقیده دوستان :) - ترجمه اصلی رو تهیه کردم و در بین خوندنی ها منتظرمه.



دانتون ابی هم در بین تموم نشده هاست. از مرگ متیو ناراحت شدم خیلی زیاد ... ولی چند نقش فرعی و چند تا دوست نداشتنی بودن که کنجکاوم کردن برای ادامه دادن تا توقفم وسط فصل پنجم.


زنان کوچک مینی سریال و برای ٢٠١٧ هست.


شمال و جنوب :)دوست داشتنی تر از تموم پایینی ها - به جز ستاره داری که بعد شمال و جنوب خیلی دوستش دارم - ؛ 

Little Dorrit

*Wives and daughters

The tenant of Wildfell Hall


یک سری مینی سریال ، از کلاسیک هایی که بیشترشون رو فکر کنم خوندی و شاید هم دیده باشی( نسخه های جدید هستند این سریال ها از ٢٠٠٠ به بعد


sense and sensibility 2008

Emma 2009

Daniel Deronda 2002

Doctor Thorne 2016

Bleak house 2005 

Great Expectations 2011

Tess of the D'Urbervilles 2008

Wuthering Heights 2009

War and peace 2016

Anne 2017


سه تا کار تاریخی از بی بی سی ؛

Victoria , the white queen , the white princess


از بین اسم برده ها ،چند تا پیشنهاد - سلیقه شخصیتو ژانرهای مختلف ؛

Black mirror , Narcos , Fargo , Killing Eve , Mindhunter , outlander , Peaky blinders , Shameless , stranger things , The affair , The village , Weeds

 



پاسخ:
وای! برکینگ بد!
من هم توی دیدن و تموم کردنش گیر کرده بودم :))

مرسی از پیشنهادات :)

لیتل دوریت رو دیدم به خاطرِ آقای دارسی! :))
و حس و حساسیت (این رو همین جمعه دیدم)

اما و جنگ و صلح رو دارم و می‌بینم زود. اما اون فیلم سال 96اش رو دوست داشتم. Persuasion نسخه‌ی 2007ش رو دیدی؟ دوست داشتم.

فقط  قبلا دنبالِ Wives and daughters رفتم. ولی جایی برای دانلودش پیدا نکردم :| برای این و میدل مارچ.

از پیشنهادای سلیقه‌ی شخصی جدیدت رو هم چندتاش رو دارم. ولی ندیدم.

مرسی


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی