تهران، فقط دلتنگی به آدم افزودهاست*
پنجشنبه, ۱ مهر ۱۳۹۵، ۱۲:۴۹ ق.ظ
از حاشیهی شهر برمیگشتم. از غرب. سالها بود که تهران را اینطور، مجموعهای دور و بیانتها از چراغهای روشن، فقط از فراز بام دیده بودم. از بالا. اینبار، تهران بالا بود و من در امتداد اتوبانی در ناکجاآباد، از پایین به سمتش میرفتم. به سمتِ مجموعهی دورِ بیانتهای چراغهای روشن... میلیونها زندگی، میلیونها قصه...
تهران، اگر روزی هزار بار هم به طرفش برگردم، دلتنگم میکند. دلتنگی برای این محبوبترینِ شهرها را، عجیب است هر بار که به سمتش برمیگردم، عمیقتر حس میکنم.
+ چقدر برای این شهرِ غریب، نوشتم
و تو را پس نداد...*
* حسین نوروزی
۹۵/۰۷/۰۱