سطر هفتم

سطر هفتم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهر و خانه» ثبت شده است

جملهی هولناکی که باهاش مواجه شده بودم توی کتاب شهر و خانه‎ی ناتالیا گینزبورگ (فکر می‎کنم توی یکی از این بلاگ‎های گذشته، گفته بودم که نوشته‎های گینزبورگ را خیلی دوست دارم و نمی‎دانم که گفته بودم چرا یا نه؟) و قرار بود بنویسمش این بود: «هنوز هیچ کاری انجام نداده‎ام و به زودی پنجاه‎ساله خواهم شد.»

به همین سادگی... به همین هولناکی... به همین...

پنجاه‎سالگی، حالا خیلی دور به نظر می‎آید ولی... مثل همه‎ی سنین دور از دسترسی که آمدند و عبور کردند وسط بی‎خبری‎هامان... دور نیست روزی که چشم باز کنیم و ببینیم... هنوز هیچ کاری انجام نداده‎ایم و به زودی پنجاه‎ساله خواهیم شد.

اصلا دور نیست... اصلا...

زندگی کنیم.

*

پ. ن.: مهسایی که شعری آشنا را، انگار که اسم رمزی باشد، بدون هیچ حرف دیگری، برایم خصوصی گذاشته‎ای... می‎شناسمت آیا؟

پ. ن. 2: بعضی شعرها، انگار که حرف و حسِ مشترکند بین ماها. چرایش را بعضی‎هایتان، احتمالا، می‎دانید.

پ. ن. 3: از قبل از عید، قرار است برای لذت‎های پراکنده بنویسم! همین‎جوری هی فولدر فیلم‎هایی که قرار است در موردشان، حتما، بنویسم، حجیم‎تر می‎شود و حرف‎ها توی سرم می‎مانند و پرپر می‎زنند و می‎میرند و... چیزی نوشته نمی‎شود.

پ. ن. 4: چقدر خوبه که وقتی شروع به نوشتن می‎کنم، حرفها را فراموش می‎کنم. اگر نه که...

پ. ن. 5:

چه اسفندها... آه!

چه اسفندها دود کردیم!

برای تو ای روز اردیبهشتی

که گفتند: این روزها میرسی

                                     از همین راه!

 

+ قیصر امینپور


۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۰۳
لیلی