زامبیها
جمعه, ۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۳:۳۷ ق.ظ
یکی از شبهای تعطیلِ این ماه که میخواستم قبل از سحر فقط وقت بگذرد، بدون اینکه کار جدی و نیازمند فکری انجام دهم، نشستم و بیشتر از سر کنجکاوی، از میان فیلمهای هاردِآقایهمکاربههمراهآورده، غرور و تعصب و زامبیها را دیدم!
تجربهی واقعا هولناکی بود! واقعا! اکیدا توصیه میکنم به ندیدنِ بلایی که «زامبیها» سر غرور و تعصب آوردهاند، اگر مثل من این قصه را دوست دارید.
*
بین تمام سلاحهای دنیا، حالا میدونم که عشق خطرناکترین سلاحه. چون زخمی
جاودانه بر من گذاشت. من کی تا این حد اسیر طلسم شما شدم، خانم بنت؟ نمیدونم کدوم
ساعت و مکان، یا کدوم حرف و نگاه باعث و بانیش بوده. قبل از این که بفهمم، درگیرش
شده بودم. (آقای دارسیِ زامبیکش!)
۹۵/۰۴/۰۴