رسالت کلمات... شاید، ایکاش و اگر
کلمات وقتی
در جایگاه مناسب خود قرار گیرند از پسِ مسئولیتِ مفهومی که بر دوش دارند برمیآیند.
اما در وضعیتی نامتعادل، پارهای واژهها گاه با شوخطبعی از حمل بار مسئولیت
سرباز میزنند.
«شاید» یکی از این کلمات
است. واژهی ریاکارِ شاید، با خود نوعی عدم قطعیت، فرار از مسئولیت و
نبود ایمان در اراده و تصمیم خبر میدهد. کاربرانِ این واژه برای فرار از نتیجهی اندیشه و عمل، در صورت شکستِ تصمیم، یا مشارکت در امتیازاتِ بهدستآمده از موفقیتِ هر طرح یا پیشنهاد، راهی از پیش، تدارک دیدهاند.
«ایکاش» حکایت دیگری دارد. این واژهی
هزارپهلو همان کارکرد را دارد به اضافهی اینکه قدری رندی، آرزومندی و سهمخواهی
را هم با خود دارد.
اما «اگر» با این دو واژهی
برادرخوانده کاملاً متفاوت است. متفاوت نه بدان معنا که آنچه خوبان همه دارند این
یکجا ندارد بلکه به نوعی علاوه بر آن همه حسن، یک حق انتخابِ جبری از بین دو یا
حداکثر سه راه مفروضِ گویندهی کلام برای مخاطب قائل میشود. اصولاً واژهی تهدیدآمیزِ «اگر» قدری تحکم و زورگویی با خود دارد، برای مخاطب تعیین
تکلیف میکند و از قبل طرف مقابل را محکومشده فرض میکند.
این همان واژهایست که از قدیم با سماجتِ تمام در هر زمینی که میشده
کاشتهاند ولی هرگز رنگ و نشان سبزی به خود ندیدهاست.
حالا «اگر» با این ذهنیت تیترها و سرخط
سخنان، اظهارنظرها و گزارشهای رسمی را که این روزها در مطبوعات ـ بهخصوص
انواعِ ایمناش از هرجهتـ و رسانههاى
ما بهصورت انبوه وقتِ عقل و درایت و آرامش را میگیرند نگاه
کنیم «شاید» متوجه شویم تا چه پایه همه چیز به حالِ «ایکاش»
رها شدهاست.
.
.
+ حسین پاکدل