سطر هفتم

سطر هفتم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

انتخاب بین بد و بدتر

چهارشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۸، ۰۳:۵۷ ب.ظ

از لحاظ سیاسی ضعفِ‌ این استدلال همواره این بوده: کسانی که بد را مقابلِ بدتر انتخاب می‌کنند به سرعتِ تمام فراموش می‌کنند که بد را انتخاب کرده‌اند. چون بدی رایش سوم سرانجام چنان ابعادی هیولایی یافت که هر قدر هم که تخیلِ قوی می‌داشتیم نمی‌شد آن را «کم‌تر بد» نامید،‌ قاعدتا (با تجربه‌ی‌ جنگ جهانی دوم) می‌بایست پایه‌های‌ این استدلال برای همیشه فرومی‌ریخت،‌ اما شگفتا که چنین نشد. افزون بر این،‌ اگر به تکنیک‌های حکومت توتالیتر نگاه کنیم،‌ می‌بینیم که استدلالِ‌ «کم‌تر بد» ـ‌که مختصِ نخبگانِ بیرون از طبقه‌ی حاکم نیست‌ـ یکی‌ از سازوکارهای‌ ماشینِ وحشت و آدم‌کشیِ نظام است. از اصل انتخابِ بد به جای بدتر،‌ آگاهانه استفاده می‌شود تا کارکنان دولت همچون تمامی مردم برای‌ پذیرفتن شر به معنای دقیقِ کلمه آماده شوند. فقط یکی‌ از چندین نمونه را ذکر می‌کنیم: امحای یهودیان به دنبالِ سلسله اقدامات ضدیهود به صورتی تدریجی رخ داد و هر بار با این استدلال که امتناع از همکاری،‌ اوضاع را بدتر خواهد کرد ـ‍‌تا این‎‌که مرحله‌ای فرا رسید که اتفاقِ بدتر از آن ممکن نبود. حیرت‌آور است که در این آخرین مرحله (امحای یهودیان) نیز با استدلال کنار گذاشته نشد. حتا امروز نیز که بطلان آن مثل روز روشن شده است،‌ کماکان به‌کار گرفته می‌شودـ در بحث نمایشنامه‌ی هوخهوت باز می‌شنویم که واتیکان به هر شکلی که اعتراض کند اوضاع بدتر می‌شود! در این‌جا می‌بینیم که انسان تا چه حد از روبه‌روشدن با واقعیت‌هایی که به نحوی در تضاد کامل با چارچوب ذهنی اوست اکراه دارد. متاسفانه،‌ شستشوی‌ مغزی آدمی و واداشتن مردم به بی‌شرمانه‌ترین و غیرمنتظره‌ترین رفتارها،‌ گویی‌ بسیار ساده‌تر است از این‌که کسی‌ را مجاب کنیم،‌ یا به قول معروف، از تجربه بیاموزد؛ یعنی‌ به جای کاربستِ‌ مقوله‌ها و فرمول‌هایی که عمیقا در ذهن ما ریشه دوانده، در حالی‌که مبنای‌ تجربی آن‌ها مدت‌هاست فراموش‌شده،‌ بیندیشد و داوری کند؛ مقولات و فرمول‌هایی که پذیرفته شدن‌شان ناشی از هم‌خوانیِ آن‌ها با ذهنیت است و نه مناسبت‌شان با رویدادهای واقعی.

 

+ مسئولیت شخصی در دوران دیکتاتوری ـ هانا آرنت

نظرات (۲)

۰۵ بهمن ۹۸ ، ۱۱:۲۶ یک خواننده ساده

سلام.

بارها در انتخابات، به مردم ما هم آموزش انتخاب بین بد و بدتر رو داده شده که واقعا برای هیچ گروهی، چه گروه مخالفان با اون بد و چه موافقان و رای دهندگان به اونها، نفع خاصی نداشته و البته باعث ویرانی بیش از پیش هم بوده. 

اما برای یکی مثل من که به هیچ عنوان نمی تونه از کنار انتخابات، حتی اگر لفظ فرمالیته و نمایشی بودن قابل الصاق بهشون باشه، بگذره، راه حل چیه؟

در حال حاضر بدون در نظر گرفتن خوب یا بد بودن گروه های سیاسی فعال، با توجه به این که از دید بنده جایگیری در لیست های هر طرف قابل خرید و فروش هست(به دلیل عدم امکان پی گیری پیشینه فعالیت واقعی افراد در احزاب)، انتخاب یک کاندید مستقل با توجه به گذشته و حرف ها و شعارهاش شاید کار خوبی باشه. 

البته همیشه در حال جستجوی حقیقت و استفاده از اون در شکل گیری تفکراتم هستم.

پاسخ:
سلام
با آگاهی به تمامِ این‌ها،‌ اگر نمی‌تونید از کنار «این» انتخابات (شو) بگذرید،‌ نمی‌دونم قصد دارید چه حقیقتی رو جستجو کنید؟
«صندوقِ رای آخرین سنگرِ ماست برای تحقق دموکراسی»
می‌بینید. من تا آخرِ این راه رو رفتم قبلا.
ولی حالا،‌ مطئنم شرکت در این شو‌ (سعی‌ می‌کنم به گفتنِ «شو» اکتفا کنم) فقط ما رو در تحقق دموکراسی عقب‌تر می‌بره.
حرف از این چیزها گذشته. خیلی وقته گذشته. شاید از همون ابتدا.

۰۸ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۳۱ یک خواننده ساده

متاسفانه این روزها دموکراسی برای من فقط به یک جوک بی مزه تبدیل شده.

حالا، در این دهکده ی جهانی، که ما حکم اسباب بازی برای خیلی ها رو داریم، شرکت نکردن در انتخابات با در نظر گرفتن دردِ شرکت در انتخابات، دردناک تره.

حقیقتا دوست ندارم ترامپ یک توئیت فارسی دیگه بذاره و بگه مردم ایران ثابت کردن آمریکا رو خیلی دوست دارن و عاشق رئیس جمهورش هستن. شنیدن صدای کل کشیدن سلطنت طلب ها هم برام مثل کابوس دیدن در بیداری می مونه.

البته می تونیم چنگال های خونالود فرورفته در تن ایران رو صرفا پارانویا در نظر بگیریم و همگی با هم به این وهم دردآلود بخندیم.

 

پاسخ:
پس نظرتون در مورد اون لمپن‌های عربده‌کشِ سفاک که از خون و جان و مال و آینده‌ی ما تغذیه می‌کنند و انگار هرگز از هیچ‌کدامِ‌ این‌ها سیر نمی‌شوند و به ما دهان‌کجی‌ می‌کنند و «حضور»ِ‌ ما را مهر تاییدی‌ بر «خواستن»ِ خودشان می‌زنند چیه؟

در معادلات سیاستمدارانِ کشورهای دیگر ما یک نقطه‌ایم. در زندگی و افکار روزمره‌شان که همان نقطه هم نیستیم. بعد برای‌ کم‌کردنِ‌ روی‌ کسانی که هیچ اهمیتی برایشان نداریم،‌ رواست که آبی باشیم در آسیابِ‌ «این» داخلی‌های ناهم‌وطن؟

اون کارگرهای مظلوم خیلی‌ بهتر و زودتر از همه متوجه شدند و فریاد زدند که «دشمنِ‌ ما همین‌‎جاست،‌ دروغ می‌گن آمریکاست»

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی