.
دوشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۲:۴۷ ب.ظ
مارتین* در یکی از مصاحبههایش
در جوابِ این سؤال که آیا نظریهپردازیهای آنلاینِ طرفدارانش را چک میکند تا ببیند
کسی رازهای داستانش را به درستی حدس زده است و اگر آنها به درستی حدس زده باشند، سرانجامشان
را تغییر خواهد داد یا نه، میگوید: «این کار رو نمیکنم. به چندتا سایت سر زدم و
بحثوگفتگوها و تئوریها و گمانهزنیهاشون رو دربارهی مسیرِ داستان و راز و رمزها
خوندم. خیلیهاشون کاملا پرتوپلا و اشتباه بودن، ولی بعضیها هم به درستی حدس زده
بودن. اینجا زمانی بود که تو سالهای ۱۹۹۹، ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ با این موضوع گلاویز شدم. با خودم گفتم حالا که یکسری یک چیزهایی رو
به درستی حدس زدن، آیا باید تغییرشون بدم. تصمیم گرفتم که تغییر دادنشون کار فاجعهباری
خواهد بود. بالاخره من در طول داستان سرنخهایی گذاشته بودم که به یک چیزِ خاص اشاره
میکردند و حالا اگر بخوام اون رو فقط به خاطر اینکه یک نفر در بین هزار نفر به درستی
حدس زده تغییر بدم، راهحل رضایتبخشی نخواهد بود. این کار مثل یک جور جرزنی میمونه.
تو این موقعیت چیکار باید بکنی؟ آیا فقط برای اینکه مردم رو غافلگیر کنی باید تغییرش
بدی و یک چیز مسخره و عجیب و غریب رو جایگزینش بکنی که هیچ زمینهچینیای براش انجام
ندادی؟ البته که میتونم یهدفعه بیگانههای فضایی رو به داستان اضافه کنم. این یکی
حتما همه رو غافلگیر میکنه. بالاخره عمرا هیچکس این یکی رو پیشبینی کرده باشه. اما
این کار داستان رو خراب میکنه. فکر کنم بعضی از نویسندهها این کار رو میکنن که اشتباهه.
اگه در حال نوشتنِ یه داستان کاراگاهی باشی و کتابت رو جوری نوشته باشی که به قاتلبودنِ
خدمتکارِ خانه اشاره میکنه و بعد متوجه میشی که یک نفر تو اینترنت از قبل فهمیده
که خدمتکارِ خانه قاتله، نمیتونی یکدفعه وسط داستان تصمیم بگیری که قاتل رو به کلفتِ
خونه تغییر بدی. اینطوری کل کتاب نابود میشه. یکدفعه تموم زمینهچینیها و سرنخهایی
که اوایل داستان انجام دادی بود به بنبست میخورند و باید شروع به معرفی کردن سرنخهای
جدید کنی و برگردی و معنای صحنههای قبلی رو عوض کنی. گندکاری میشه».**
* جورج آر. آر. مارتین نویسندهی
مجموعهی نغمهای از یخ و آتش
** برگرفته از سایت زومجی
۹۸/۰۲/۳۰