چراغهای رابطه تاریکند... *
بابیلون برلین (Babylon Berlin) که انگار پرخرجترین سریال تاریخ تلویزیون آلمان (و شاید پرخرجترین سریال غیرانگلیسیزبان) هست و نتفلیکس آن را پخش کرده است یکی از جذابترین سریالهایی است که امسال تماشایشان کردهام. تا حالا دو فصل کاملا پیوسته از این سریال در شانزده قسمت ساخته و پخش شده است (سال 2017). قصهی سریال در برلین درگیر آشوبِ 1929 اتفاق میافتد، در آخرین سالهای جمهوری وایمار (1918-1933)، پیش از به قدرت رسیدن نازیها و هیتلر، ده سال پیش از جنگ جهانی دوم (1939-1945)، درگیر بین کمونیستها و فاشیستها و روسهای طرفدار استالین و تروتسکی و... و اوج بحران اقتصادی و سیاسی. همهی اینها بسترِ شکلگیری قصهی کارآگاهی/جاسوسی جذاب سریال است: ملغمهای از آشوب، فقر، خطر، ناامنی، کلوپهای شبانه، درگیری پلیس امنیت و اخلاق با کلوپهای شبانه و ...، کارخانههای بزرگِ تعطیلشده، جمعیتی که در همهی خیابانها به وفور یافت میشود و هیچ نقشی ایفا نمیکند، نه حتا ناظر. مثل اشیایی که فقط در صحنه حضور دارند بدون کوچکترین تاثیری برای وقایع و اتفاقات (چه قصهی آشنایی).
فضای سریال به شدت تیره و تار و افسرده (شبیه فیلمهای آخرالزمانی) ولی جذاب است. موسیقی جذاب و کاملا منطبق بر و اصلا بخشی از قصه هست. داستانِ کارآگاه جوانِ کلنی، گرئون راث، سرباز سابقِ جنگ اول و درگیر اعتیاد و عشقی ممنوع که برای پیگیری یک پروندهی فیلمهای مستهجن، برای همکاری با پلیس امنیت و اخلاق به برلین میآید و پرونده از لایهای به لایهی دیگر منتقل و پیچچیده و پیچیدهتر میشود. شارلوت ریتر، دختر فقیری که زندگی خود و خانوادهاش را از کارهای پارهوقتِ گاهگاهی به عنوان منشی در ادارهی پلیس و همچنین در کلوپ شبانه میگذراند و رویایش اولین کارآگاه پلیس زن شدن است.
* فروغ فرخزاد
* تماشای این سریال به شدت پیشنهاد میشود.