بار دیگر شهری که دوست میداشتم *
جلد آخر جستجو، در پاریسِ در معرض جنگ اول جهانی میگذرد. همزمان و همعصر با پاریسِ روژه مارتن دوگار در خانوادهی تیبو. زندگیِ یک شهر در دو شاهکار قرن بیستم فرانسه، بدون هیچ شباهتی به هم. حتا باور اینکه این دو شهر، نه یکی، که حتا دو شهر جداگانه ولی در یک عصر مشترک باشند هم، سخت است... تصور اینکه آدمهای این دو قصه، همشهریهای پاریسِ جنگزده باشند... مگر میشود؟! شاید این تفاوت به تفاوتِ طبقاتی این دو قصه برگردد. انگار میشود این قانون را با در نظر گرفتنِ استثنائاتی به همهی مکانها و اعصار تعمیم داد که زندگی و زمانهی طبقهی متوسط جلوتر از طبقهی اشراف و همنشینانشان هست. طبقهی متوسطِ پیشرو...
+ تابلوی «رقص در مولن دلا گالت» اثر پیر آگوست رنوآر (1876ـ موزهی اورسی پاریس)
Le Bal au Moulin de la Galette - Auguste Renoir réalisée en 1876
پروست در زمانِ بازیافته به این تابلوی پیر آگوست رنوآر اشاره کرده است. و چقدر دوست داشتم کشاندنِ پای شاهکارهای نقاشی به دلِ شاهکارش را.
+ تو همیشه خوابآلوده این شهرها را گذشتهای ـ شهرام شیدایی
* البته که نادر ابراهیمی