سطر هفتم

سطر هفتم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

...

سه شنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۶، ۰۱:۳۳ ق.ظ

اولین یادداشت‎هایی از جستجوی سطرِ هفتم در سالِ نودوشش!

* اشتباه می‎کرد. اما عذرش کاملا پذیرفتنی بود، زیرا واقعیت با آنکه ضروری است یکسره قابل پیش‎بینی نیست، و کسانی که نکته‎ی دقیقی را درباره‎ی زندگی آدمِ دیگری می‎شنوند بی‎درنگ از آن نتیجه‎هایی می‎گیرند که وجود ندارد و در آن‎چه تازه دریافته‎اند توجیه چیزهایی را می‎بینند که هیچ ربطی به آن ندارد. 

* زندگی، اگر بخواهد باز یک بارِ دیگر آدمی را از رنجی آزاد کند که ناگزیر می‎نموده است، این را در شرایطی چنان متفاوت، و گاه تا آن حد متضاد می‎کند که تصور یکسان بودنِ لطف‎هایش تقریبا کفرآمیز جلوه می‎کند! 

* آن‎قدر دوستش داشتم که در برابرِ بدسلیقگی‎اش در زمینه‎ی موسیقی فقط خوش‎دلانه لبخندی می‎زدم. 

* با این همه و حتا با چشم‎پوشی از مسأله‎ی مصلحت، فکر می‎کنم که آلبرتین مایه‎ی ستوهِ مادرم میشد که از کومبره، از عمه لئونی و از همه‎ی خویشاوندانش عادت به انواعی از نظم را به ارث برده بود که دوستِ من حتا روحش از آن‎ها خبر نداشت.

* حقیقت آن‎قدر برای خودِ آدم تغییر می‎کند که دیگران به زحمت از آن سر در می‎آورند.

 

اسیر ـ مارسل پروست


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی