توی کربلا چند بار نشستم به نوشتن برایت و آخرش کلمه ها رفتند و اشک آمد شوقانه طور ، آدم اینجا حرفش نمی آید اینجا دیدنی ست لیلی گفتنی نه .
یک بار خیابان بین الحرمین را به یاد تو و به نیابتت ، راه رفتم .فاصله ی میان حضرت عشق و حضرت برادر را )یکبار هم پا برهنه توی بهشت راه رفته بودم و برایت گفتم )، به نیتت امن یجیب خواندم و قرآنی هدیه کردم و برایت تبرک کردم .امشب برمیگردم و در اسرع وقت می رسانمش به دستت . تا غبار اینجا رویش هست تا ...
کربلا بیا لیلی ...
جاذبه ی بهشتی حضرت عشق را فقط میشود دید .
اینجا تصور کردنی هم نیست .تمامی بهشت و عشق است در یک نگاه ...
پاسخ:
صبوحا...
فقط می شه بگم، مرسی که هستی.
خیابانِ بین الحرمین... امن یجیب... به نیت من...
زیارتت قبول زیارتمون قبول...
* برات نامه نوشتم. وقتی برگشتی، ایمیلت رو چک کن.
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.