اگر ازکمند عشقت بروم، کجا گریزم؟ *
جمعه, ۳۰ مهر ۱۳۹۵، ۰۹:۴۴ ب.ظ
در آن هنگام پشیمان میشدم که چرا به حرفهی دیپلماتی نپرداخته و زندگی ساکنی در پیش گرفته بودم تا مبادا از دختری دور شوم که دیگر او را نمیدیدم و حتا کمابیش فراموشش کرده بودم. زندگیمان را چون خانهای برای کسی میسازیم، و هنگامیکه میتوانیم او را سرانجام در آن جای دهیم نمیآید، سپس برایمان میمیرد و خود زندانی جایی میشویم که تنها برای او بود.
+ در جستجوی زمانِ ازدسترفته
* که خلاص بی تو بند است، و حیات بی تو زندان... سعدی
۹۵/۰۷/۳۰