سطر هفتم

سطر هفتم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

هر چی که جاده‎ست رو زمین، به سینه‎ی من می‌رسه

پنجشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۵، ۰۲:۰۰ ق.ظ

یک نفر، که حتا احساس میکنم توی ساختمان ما هم نباشد، چون انگار صدا از خیابان رد می‎شود، در فضایی بیرون از ساختمان سکوتِ نیمه‎شب را که گاهی با صدای عبور اتومبیلی شکسته می‎شود، می‎شکند، سوغاتی هایده را گذاشته این وقت! دقیقا این وقت! همین زمانِ زیرِ پست. چقدر خوبه این ترانه و اجرا... چقدر همه‎چیز جفت و جور شدند تا ماندگارترین ترانه‎ی هایده شکل بگیرد... و چه لذتی دارد شنیدنِ نامنتظر و غریبش این‎جوری و این وقت شب. انگار یکی صدایش را بلند کرده برای شب بیدارهای این حوالی. و نه آن‎قدر بلند که خوابِ خفته‎ها را بشکند.

+ این ترانه چهل ساله شده.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۲۹
لیلی

نظرات (۲)

چه آدم خوش ذوقی ...

***

 داستان A,B,C و D رو یادته ؟ 
اولین بار A اومد بهم گفت که B گفته این آهنگ رو، مخصوصا تیکه ی آخرشو که می شنوه یاد A میفته !
نه من تو رو واسه خودم، نه از سر هوس می خوام ... عمر دوباره ی منی، تو رو واسه نفس می خوام

سال هشتاد یا هشتاد و یک بود ... من تا اونموقع نشنیده بودم این ترانه رو ! کنجکاو شدم و گشتم پیداش کردم و گوش دادم طبیعتاً خوشم اومد.
خلاصه که کشف این ترانه ی زیبا رو به مرحومان A و B مدیونم ! :)))))
پاسخ:
دستِ A و B دراین مورد درد نکنه! :))
داستانه، خیلی گسترده شده‎ها. دقت کردی؟

این‎که من چجوری این ترانه رو کشف کردم، منظورم از کشف، نه اولین بار شنیدنش (چون از اون جایی که یکی از خواننده‎های موردعلاقه‎ی بابا هایده بود، ترانه‎هاش رو از بچگی توی خونه می‎شنیدم)، بلکه اولین بار این‎طور جذبش شدن هست، برای منم خیلی شیرینه. جوری که هر بار شنیدنش، بعد از این همه بار و این همه سال، ناخودآگاه چسبیده به اون خاطره.
رمان چندجلدی ایه که هنوزم ادامه داره !

*** 

هوووووووووم ... چه خوب !
پاسخ:
:|

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی