موسمِ نوشتن
چند وقت پیش میترا پرسید نوشتن برای من فصلی هست یا نه؟ حالا شاید دقیقا این نبود سوالش، ولی منظورش این بود که فصل خاصی هست که توی آن فصل بیشتر حس نوشتن داشته باشم یا نه؟
خب، من چون توی عمرم بارها! با این سوال مواجه شده بودم و جوابش را میدانستم!، قاطع و کامل و گویا جواب دادم: هان!؟
بعد، توی یک ماهِ گذشته، از تعداد پستهایی که اینجا آپ شده معلوم هست که چه
به دورِ نوشتن افتادهام! البته بگذریم که نصف پستها بازنویسی تکههای رمانها یا
دیالوگهای فیلمهاست ولی، موضوع این هست که قبل از آن، برای مدتها، همین قدر هم همت نداشتم! تازه دارم
به شدت مقاومت میکنم در مورد نوشتن و بازنویسی کردن! یعنی اگر مقاومتم را کنار بگذارم، همینطور پشت سر هم پست آپ میکنم! مثل این کانالهای تلگرام!
نه که حالا قرار باشد به این نتیجه برسم که شهریور (البته که میدانم شهریور ماه هست و نه فصل!) باعثش بوده یا نزدیکی و شروع پاییز یا... نخیر! اولا که من کماکان عاشق همهی فصلها هستم و به نظرم هر فصلی برای خودش خصوصیات دوستداشتنی و زیبا و خواستنی دارد، کم یا زیاد، و اهلِ تبعیض قائلشدن بینِ فصلها نیستم! (هر چند علاوه بر خرداد عزیزم که اگر بخواهم تعصبات ماهِ تولدی را کنار بگذارم، از این ماه بدتر وجود ندارد برای دوست داشتن ولی از بین پیامبران جرجیس را انتخاب کردن برای متولد شدن هم هنری میخواهد که شواهد و قرائن نشان میدهد که من جزو آنهایی هستم که دارم!)، بین ماهها میتوانم بگویم اسفند و اردیبهشت چیز دیگری هستند ولی، تابستان کلا چیز دیگریست! یعنی اگر گرمای مخصوصا توی سالهای اخیر سوزانِ تابستان را از این فصل میگرفتند، دیگر فصلی به کاملیاش پیدا نمیشد!
نتیجهای که میخواستم به آن برسم این بود، از تو به یک اشارت، از ما به سر دویدن!
ربطی داشت؟