سطر هفتم

سطر هفتم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شاید...» ثبت شده است

به نظر می‎آید که باید به بعضی از خواننده‎های این‎جا، نه آن‎هایی که دقیقا به خاطر پستِ «ماجرای همان شبِ برفی زمستان هشتاد و شش» به این‎جا سرزده‎اند، یادآوری کنم که پست اشاره‎شده شخصی و خصوصی نیست. اگر خواننده‎ی شاید... بودید، کشفِ رمز کنید و بخوانیدش.

یک چنین دوستانِ نازنینی دارم من؛ بدون هیچ کنجکاوی‎ای از پست‎های پسورددار عبور می‎کنند.

پس من هم خاطرنشان می‎کنم که من اینجا، به احترامِ همه‎ی دوستانم که ممکن است از این‎جا عبور کنند، پست پسورددارِ خصوصی نخواهم داشت. یا عمومی خواهد بود، مثلِ همین پست که برای خواننده‎های شاید... هست و پسوردش را در پست بعدی گفته‎ام، یا دقیقاِ برای استفاده‎ی خودم خواهد بود، مثل پستی که با عنوانِ وبلاگ به مثابه‎ی فلش در بلاگِ قبلی داشتم و دقیقا کارکردِ فلش را برای من داشت وقتی که پورت‎های یواس‎بی محل کارم بسته بودند. البته برای آن هم راه‎حلی مناسبت پیدا کرده‎ام و دیگر چنان پستی هم در کار نخواهد بود.

۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۴ ، ۰۲:۰۴
لیلی
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۸ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۵۱
لیلی

شاید هنوز هم چیزهایی از قبل باقی‎مانده باشند. انقلاب گاهی زیادی دلگیر است. آن هم وقتیکه کاملا از بیخ و بن باشد. گاهی بودنِ چیزهایی از گذشته، دلگرم‎کننده است. همین هست که نوستالژی، با وجودِ تمامِ رنج‎های همراهش،‎ حسی محبوب و خواستنیست.


۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۵۸
لیلی
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۶ بهمن ۹۴ ، ۰۱:۳۸
لیلی