سطر هفتم

سطر هفتم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

بارانِ پاییزی

پنجشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۴۷ ق.ظ

چقدر حرف هست که دوست داشتم این‎جا بنویسم، اگر شلوغی این روزها اجازه می‎دادند. ولی کلا، نوشته‎ها برای میلِ به متولد شدن، منتظرِ روزهای شلوغ و بدونِ ذره‎ای فراغتاند. این یک قانونِ عجیب و غریب ولی تقریبا برای اکثر اوقات، صادق هست. احتمالا یکی از بند و تبصره‎های قانونِ مورفی.

ولی دلم نیامد، در شبِ اولین بارانِ چشم‎گیرِ پاییزی، ابرازِ وجود نکنم این‎جا! چه هوای معرکه‎ای بود امروز، امشب.


بعدانوشت: تا پست را نوشتم و ارسال کردم، طوفان شد! هوای بی‎جنبه یعنی این!

بعدانوشت 2: بعد یادم افتاد که دعا کنم، باران هیچ جایی آسیب و رنج با خود نبرد. و این‎که آرزو کنیم بارانِ خوب و برکت را برای همه.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۱۳
لیلی

نظرات (۵)

الانه که دق کنم . چرا نباید ما هم تو این شبهای زیبا بارون داشته باشیم.

میخواستم بگم سایت منو لینک کن ، ولی الان میگم : دعا کنید اینجا هم بارون بیاد .
پاسخ:
آرزو می‎کنم که شما هم بارون داشته باشید.
البته، برای ما هم فقط امشب بود. دیشب بود یا شب قبلش، که یک رد کوچکی از خودش به جا گذاشت، خیلی خیلی کوچک. فقط اعلانِ حضور.
من دیروز پامو از خونه بیرون نذاشتم متاسفانه ! :-/
دچار سندرم رخوت مضمن شده بودم به گمانم. نه باشگاه رفتم، نه به پیشنهاد پیاده روی لبیک گفتم. فقط عین یه تیکه ژله ی بی خاصیت هی افتادم رو این مبل و اون مبل و ...
البته که در نهایت دختر خوبی شدم و به کارام رسیدم و تا دوازده شب مشغول مشق نوشتن بودم، ولی به هر حال متاسفانه گلدن تایم دیروز دیگه از دست رفته بود.

***

بارونو دوست دارم هنوز، چون تو رو یادم میاره ...

***

بعداً نوشت 2 رو خیلی هستم ...

***

آیا این نوشته های مایل به متولد شدن، شامل شاید... هم می شه ؟! 8-)
پاسخ:
رخوت و توی خونه موندن و خوابیدن توی هوای بارونی هم، جزو دلچسب‎ترین کارهای دنیاست. اگه نمی‎دونی بدون! منم اگه مجبور نبودم، همین کار رو می‎کردم! تهرانِ بارونی و لذت خیابون‎های بارون‎زده و فلان رو من و امثالِ من از سر مجبوری می‎گیم! :)))
البته، نمی‎خوام دلت رو بسوزونم وگرنه که...

*
یادته پارسال یه چنین چیزهایی نوشته بودم در مورد بارون و... همون موقع چه خسارت‎های وارد شده بود به خیلی از شهرها به خاطر سیل و بارندگی؟

*

شاید... که همیشه هست! :))
ولی، البته منظور من چیزهایی دیگه بود!
سلام رفیق.
چند روزی نت نداشتم و بعد ناگهان دلم برای تو تنگ شد و بعد یک شب خوابت را دیدم و صد البته خواب دیدن رفیق هرگز ندیده ،فقط کیفیت دلتنگی ت را تغییر می دهد .
بدین سان !!! این امر مسجل شد که دل من همچنان قابلیت تنگ شدن دارد .
و ترسیدم از اینکه چند میلیون رفیق ، در دنیای بدون تکنولوژی هم را گم خواهند کرد .

باید بیایم پیدایت کنم رفیق .
یک جوری که نشود گمت کنم .


پاسخ:
سلام :)
یادمه یه بار در مورد چجوری ممکن بودنِ این خواب دیدنِ یک دوستِ ندیده حرف زده بودیم! :)))
امیدوارم، حداقل توی خوابت خوشگل بوده باشم! :))

اگه همه‎ی این خوابِ رفیقِ ندیده دیدن‎ها و تغییر کیفیت دلتنگی‎ها و توانایی دلتنگی داشتن‎ها و مسجل‎ها و ترس‎ها، به پیدا شدنِ تو منجر بشه، بهشون خوش‎آمد می‎گم :)

بیا...
آره ... یادمه ... مشابه همین نظرات و مکالمات رو پارسالم داشتیم.
کلا ما آدمای ثابت نظری هستیم ! 8-)
پاسخ:
بله! ما آدمهای ثابت‎نظری هستیم! و تازه چقدر هم خاطره داریم! هر چی می‎گیم، قبلا در موردش حرف زده بودیم! :))))
:)))))))
پاسخ:
بله! :)))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی