سطر هفتم

سطر هفتم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

اگر ازکمند عشقت بروم، کجا گریزم؟ *

جمعه, ۳۰ مهر ۱۳۹۵، ۰۹:۴۴ ب.ظ

در آن هنگام پشیمان می‎شدم که چرا به حرفه‎ی دیپلماتی نپرداخته و زندگی ساکنی در پیش گرفته بودم تا مبادا از دختری دور شوم که دیگر او را نمی‎دیدم و حتا کمابیش فراموشش کرده بودم. زندگی‎مان را چون خانه‎ای برای کسی می‎سازیم، و هنگامی‎که می‎توانیم او را سرانجام در آن جای دهیم نمی‎آید، سپس برای‎مان می‎میرد و خود زندانی جایی می‎شویم که تنها برای او بود.

+ در جستجوی زمانِ ازدست‎رفته

 

* که خلاص بی تو بند است، و حیات بی تو زندان... سعدی

نظرات (۲)

چه دردناک ...
تمام توصیفایی که تا اینجا در مورد مسائل مختلف ازش گذاشتی این حس زو بهم داده که چطور یه آدم می تونه این احساسات و تجربیات رو انقدر عمیق و ملموس توصیف کنه آخه !
پاسخ:
این یکی از دلایلی هست که این‎قدر برام جستجو رو جذاب و خوندنش رو لذت‎بخش می‎کنه. این‎که این‎قدر ملموس توصیف می‎کنه احساستش رو توی همه‎ی زمینه‎ها. یه موقع‎هایی فکر می‎کنم انگار نه انگار اینا رو یک مردِ فرانسوی با شرایط زندگی کاملا متفاوت، یک قرنِ پیش نوشته! انگار نه انگار که این همه اختلاف، وجود داشته، وقتی که احساساتِ ماها این‎قدر نزدیکه به این آدم. و نمی‎دونی چقدر سرشاره این کتاب، صفحه به صفحه‎ش، از این جور تجریباتِ حسی.
از همین سلکشنای تو مشخصه ...
پاسخ:
:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی